|
|
|
|
|
یک شنبه 13 ارديبهشت 1394 ساعت 15:31 |
بازدید : 18787 |
نوشته شده به دست hossein.zendehbodi |
( نظرات )
از آن پس بر آمد ز ايران خروش
پديد آمد از هر سوى جنگ و جوش
سيه گشت رخشنده روز سپيد
گسستند پيوند از جمّشيد
برو تيره شد فرّه ايزدى
بكژى گرائيد و نابخردى
پديد آمد از هر سوى خسروى
يكى نامجوئى ز هر پهلوى
سپه كرده و جنگ را ساخته
دل از مهر جمشيد پرداخته
يكايك ز ايران بر آمد سپاه
سوى تازيان بر گرفتند راه
شنودند كان جا يكى مهترست
پر از هول شاه اژدها پيكرست
سواران ايران همه شاهجوى
نهادند يك سر بضحاك روى
بشاهى برو آفرين خواندند
ورا شاه ايران زمين خواندند
كى اژدهافش بيامد چو باد
بايران زمين تاج بر سر نهاد
از ايران و از تازيان لشكرى
گزين كرد گرد از همه كشورى
سوى تخت جمشيد بنهاد روى
چو انگشترى كرد گيتى بروى
چو جمشيد را بخت شد كندرو
بتنگ اندر آمد جهاندار نو
برفت و بدو داد تخت و كلاه
بزرگى و ديهيم و گنج و سپاه
چو صد سالش اندر جهان كس نديد
برو نام شاهى و او ناپديد
صدم سال روزى بدرياى چين
پديد آمد آن شاه ناپاك دين
نهان گشته بود از بد اژدها
نيامد بفرجام هم زو رها
چو ضحاكش آورد ناگه بچنگ
يكايك ندادش زمانى درنگ
بارّش سراسر بدو نيم كرد
جهان را ازو پاك بىبيم كرد
شد آن تخت شاهى و آن دستگاه
زمانه ربودش چو بيجاده كاه
ازو بيش بر تخت شاهى كه بود
بران رنج بردن چه آمدش سود
گذشته برو ساليان هفتصد
پديد آوريده همه نيك و بد
چه بايد همه زندگانى دراز
چو گيتى نخواهد گشادنت راز
همى پروراندت با شهد و نوش
جز آواز نرمت نيايد بگوش
يكايك چو گوئى كه گسترد مهر
نخواهد نمودن ببد نيز چهر
بدو شاد باشى و نازى بدوى
همان راز دل را گشائى بدوى
يكى نغز بازى برون آورد
بدلت اندرون درد و خون آورد
دلم سير شد زين سراى سپنج
خدايا مرا زود برهان ز رنج
:: موضوعات مرتبط:
شاهنامه فردوسی ,
,
:: برچسبها:
فردوسی, اشعار فردوسی, شعر, اشعار شاهنامه, شاهنامه, اشعار شاهنامه فردوسی, شاهنامه صوتی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
|